تاریخ: 1394/02/08
زندگينامه جري لوئيس
انتشار : 1394/02/08
جری لوئیس (به انگلیسی: Jerry Lewis) (زاده ۱۶ مارس ۱۹۲۶) بازیگر، کمدین، تهیه کننده، نویسنده و کارگردان سرشناس آمریکایی است. او بیشتر بخاطر بازی در فیلمهای کمدی در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰میلادی و ژستهای بامزهاش و بنیاد خیریهاش مشهور است.
جری لوییس در طول مدت عمر حرفهای خود جوایز متعددی را از جشنواره فیلم کمدی آمریکا، دوربین طلایی، اتحادیه منتقدین فیلم لوس آنجلس و جشنواره فیلم ونیز از آن خود کردهاست و در منطقه یادبود مشاهیر هالیوود دو ستاره برای خود دارد. سیارک ۱۱۵۴۸ به نام اوست.
لوییس در حال حاضر در لاس وگاس و نوادا زندگی میکند. لوییس در سال ۱۹۴۶ با «دین مارتین» زوجی موفق را تشکیل دادند. این دو در کنار برنامههای شبانه که بسیار محبوب مردم بود، در چندین فیلم کمدی ظاهر گشتند که از موفقیت بالایی برخوردار شدند. این گروه دو نفره ده سال بعد منحل شد.
کار حرفهای
لوییس در روز شانزدهم مارس ۱۹۲۶ در «نوارک» واقع در نیوجرسی چشم به جهان گشود. نام او را «جوزف لویچ» یا بنا به قولی «ژروم لویچ» گذاشتند. پدرش «دنی لوییس» واریته (نمایش متنوع همراه با ساز و آواز) اجرا میکرد. لوییس از سال ۱۹۴۲ یعنی از شانزده سالگی بازی در نمایشهای کمدی را آغاز کرد و دو سال بعد و در هجده سالگی ازدواج کرد.
مارتین و لوییس
لوییس شهرت اولیه خود را در کنار «دین مارتین» خواننده به دست آورد. مارتین همواره مردی عاقل بود که باید با لوییس دیوانه سرمی کرد. گروه کمدی مارتین و لوییس با تعداد زیادی از نمایشهای متنوع در دهه چهل معروف شدند. شاید شهرت و محبوبیت لوییس به این خاطر بود که بیشتر اوقات فی البداهه از کلمات و حالات خنده آور استفاده میکرد و زیاد پایبند متن نبود. در اواخر دهه ۱۹۴۰ آن دو با برنامههای شبانهشان کاملاً شناخته شدند. منتقدین اغلب قادر به توصیف حالات بی نظم و شلوغ آن دونبودند و فقط به یک جمله بسنده میکردند: «مارتین آواز میخواند و لوییس دلقک بازی درمی آورد.» ولی تماشاچیان از انرژی و هیجان این تیم دو نفره لذت میبردند و همیشه برنامه آنها را از تلویزیون و استودیو پارامونت پیکچرز دنبال میکردند. کم کم نقش مارتین در فیلم نامهها کمرنگ تر شد و توجهات، بیشتر به لوییس معطوف میشد. به طوری که یک بار مجله لوک عکسی بزرگ از این زوج را چاپ کرد. این عکس در حقیقت تصویر لوییس را نشان میداد و تنها گوشهای از صورت مارتین دیده میشد. این کار عملاً مارتین را از لوییس دور کرد و سرانجام در سال ۱۹۵۴ این زوج حرفهای از یکدیگر جدا شدند اما پس از جدایی هر دوی آنها به شهرت انفرادی دست یافتند. باردیگر که این دو در کنار هم دیده شدند در سال ۱۹۷۶ و در فیلمی به کارگردانی «فرانک سیناترا» بود که بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت. لوییس ده سال پس از مرگ دین، در سال ۲۰۰۵ در کتاب «دین ومن یک داستان عاشقانه» احساس خود را نسبت به همکار قدیمی اش «دین مارتین» بیان کرد.
ستاره کمدی
پس از انحلال گروه «مارتین و لوییس»، جری در استودیوی پارامونت پیکچرز به کار ادامه داد و یک ستاره کمدی بزرگ شد. نخستین فیلم سینمایی او «مجرم ظریف» (۱۹۵۷) نام داشت. او پس از آن در پنج فیلم سینمایی دیگر ظاهر شد. لوییس در دهه ۱۹۵۰ استعداد خود در زمینه آوازه خوانی را به نمایش گذاشت و در این بخش هم موفق ظاهر شد. آهنگ معروف او در آن زمان «فقط به تو بستگی دارد» نام داشت که در سال ۱۹۵۸ اجرا شد. در سال ۱۹۶۰ در فیلم «پادو» بازی کرد. فیلمی که نخستین کار او در زمینه تهیه کنندگی و کارگردانی بود. لوییس این فیلم را در هتل «فونتن بلو» در میامی و با بودجهای بسیار کم ساخت. در آن زمان لوییس روزها در هتل فیلم بازی میکرد و شبها در آن برنامه اجرا میکرد. او برای ساخت فیلم «پادو» از دوربینهای ویدیویی و دوربینهای مداربسته استفاده میکرد تا بتواند در هنگام بازی صحنهها را ببیند. بعد از آن بود که این شیوه یک روش استاندارد برای ضبط فیلمهای هالیوود شد. از دیگر فیلمهایی که در آنها لوییس هم بازیگر و هم کارگردان بود میتوان به «مرد خانمها»، «پسر پیغام رسان» و فیلم معروف «پروفسور دیوانه» اشاره کرد. از سال ۱۹۶۶ یعنی وقتی چهل سال داشت دیگر لوییس آن جوان لاغر و چابک نبود. او دیگر کندتر کار میکرد و بازی برایش سخت تر شده بود. از آن سال بود که فروش فیلمهایش رو به کاهش نهاد تا جایی که شرکت فیلم سازی پرامونت پیکچرز احساس کرد دیگر به فیلمهای کمدی جری لوییس نیازی ندارد. از آن پس لوییس به فکر ساخت فیلمهای شخصی افتاد. در سال ۱۹۷۲ فیلم اکران نشده «روزی که دلقک گریه کرد» را ساخت. این فیلم داستانی درام داشت که در اردوگاه نازیها اتفاق افتاد. لوییس دلیل اکران نشدن این فیلم را مشکلات در امور مالی ذکر کرد ولی اخیراً در کتاب «مارتین و من» نوشت که دلیل اصلی اکران نشدن آن فیلم این بود که خود از کارش راضی نبود. از فیلمهای بعدی جری لوییس «کار سخت» (۱۹۸۱) به کارگردانی خودش، «سلطان کمدی» (۱۹۸۳) اثر مارتین اسکورسیزی که در آن با رابرت دنیرو همبازی بود، «رویای آریزونا» (۱۹۹۴) و آخرین کارش «استخوانهای خنده دار» (۱۹۹۵) هستند اما لوییس در اروپا محبوب باقیماند. منتقدین اروپایی همواره او را بازیگری تحسین برانگیز دانستهاند که روی تک تک حرکاتش تسلط کامل دارد و از این زاویه او را قابل قیاس با هوارد هوکس و آلفرد هیچکاک میدانند. باوجود این که لوییس دیگر در فیلمهای کمدی ظاهر نمیشود ولی هنوز هم مردم او را دوست دارند و حرفهای بامزه او به صورت تکه کلامهایی درآمده که در فرهنگ محاوره آمریکا جا بازکردهاست.
امور خیریه
در سال ۱۹۵۲ لوییس «بنیاد ضعف عضلانی» را تاسیس کرد و پس از آن در مناسبتهای مختلف سعی کرد برای کمک به بیماران این بنیاد، کمک مالی جمع کند. تلاشهای او تاکنون سبب جمع آوری بیش از دو میلیارد دلار گشته که همگی صرف مراقبت از بیماران عصبی عضلانی و تحقیقات علمی درباره این بیماری شدهاست. اوایل مارتین و لوییس در کنار هم این کارها را انجام میدادند ولی بعدها وقتی این دو از یکدیگر جدا شدند لوییس به تنهایی این امر خیر را ادامه داد. لوییس از سال ۱۹۵۲ رییس این بنیاد بودهاست. در سال ۱۹۷۷ جری لوییس تنها شخصیت سرشناسی بود که نامزد و برنده جایزه صلح نوبل شد و در سال ۱۹۸۵ از طرف سازمان دفاع آمریکا به خاطر خدمات عمومی قابل توجهش مدال افتخار دریافت کرد.
زندگی خصوصی
پدر و مادر لوییس «دنی و رائه لوییس» نام داشتند و هر دو به طور حرفهای در عالم هنر فعالیت میکردند. پدرش نمایش اجرا میکرد و مادرش در رادیو پیانو مینواخت وقتی جری تنها پنج سال داشت در رادیو آواز خواند. وقتی پانزده ساله شد کاملاً به اجرای پانتومیم و برنامههای کمیک تسلط داشت. او کت و شلوار گشاد و آویزانی را بر تن میکرد و نمایش اجرا میکرد و با همین تجهیزات ساده همه را میخنداند. در آن زمان بود که «مکس کولمن» همکار پیشکسوت پدرش به او توصیه کرد کارش را جدی بگیرد چون حتماً موفق خواهد بود و همین طور هم شد و شهرت لوییس جهانی شد. یکی از علایق همیشگی لوییس بازی «بیس بال» است. او در دهه پنجاه و شصت بیسبال بازی میکرد و عضو تیم «لوس آنجلس لجرز» بود. لوییس در سال ۱۹۶۷ استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی شد و سلسله سخنرانیهای وی در آن دانشگاه در کتابی به نام «فیلم ساز مطلق» به چاپ رسید. موضوعی که شاید کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد. این است که لوییس هشت بار برنده جایزه بهترین کارگردان سال در اروپا شد. «ژان لوگ گو دارد» کارگردان فرانسوی درباره وی میگوید: جری لوییس تنها کارگردان آمریکایی است که فیلمهای مترقی ساختهاست. او بسیار بهتر از چاپلین و کیتون میباشد. وقتی نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد، مجری مراسم درباره او گفت «جری لوییس مردی برای تمام فصول، تمام مردم و تمام اعصار است و نام او در قلب میلیونها نفر از مردم دنیا برابر با صلح، عشق و برادری میباشد.» لوییس در سال ۱۹۴۴ با «پتی پالمر» ازدواج کرد و ۳۶ سال با او زندگی مشترک داشت. آنها پنج پسر به نامهای گاری، ران، اسکات، کریس و آنتونی و هفت نوه و یک نتیجه دارند. جری در سال ۱۹۸۳ با «سم پیت نیک» ازدواج کرد. حاصل زندگی مشترک آنها دختری به نام «دانیلا سارا» متولد ۱۹۹۲ است که به گفته جری «چراغ زندگی و هوای ریههای آنهاست.» لوییس یک شعار همیشگی دارد که برای مردم بسیار زیباست. او میگوید:
من فقط یک بار زندگی میکنم. بنابراین بگذارید هر خوبی که میتوانم بکنم و هر محبتی که مایلم نسبت به دیگران ابراز دارم. بگذارید، نه این احساس را سرکوب نمایم و نه آن را به تاخیر اندازم زیرا دیگر به دنیا نخواهم آمد.
نظرات:
بازدید ها: 0
نظرات |
پست نظرات |